در سالهای اخیر، همزمان با تغییر شکل منازعات نظامی و امنیتی در جهان، نقش و جایگاه زنان نیز در این فضا متحول شده است. دیگر نمیتوان تنها در نقش قربانی به زنان نگریست. آنها امروز در خط مقدم، هم بهعنوان نیروهای فعال در عرصههای نظامی و هم در قالب رهبران اجتماعی و صلحسازان، حضوری جدی دارند. با این حال، بررسی گزارشهایی مانند The Overlooked Heroes نشان میدهد که هنوز کمتر از ۱۰ درصد مشارکتکنندگان در میزهای مذاکره صلح، زن هستند. این نقش کم زنان در مذاکرات صلح، پیامدهایی جدی برای کیفیت، دوام و عدالت در فرآیندهای صلح دارد.
در این مقاله تلاش خواهیم کرد با تحلیل ابعاد مختلف این چالش، جایگاه واقعی زنان در فرآیندهای صلح را بررسی کرده و مخاطب را به گفتوگو درباره آینده این حوزه دعوت کنیم. این بررسی با تکیه بر دادههای جهانی و نمونههای بومی از مناطق بحرانزده، بهویژه در غرب آسیا، پیش خواهد رفت.

چرا مشارکت زنان در صلح اهمیت دارد؟
تجربهزیسته متفاوت؛ صلحی عادلانهتر
نقش زنان در مذاکرات صلح اغلب متفاوت از مردان است. خشونتهای مبتنی بر جنسیت، از دست دادن منابع حیاتی برای خانواده، نقشهای پررنگ در نگهداری از کودکان و سالمندان، همه آنها را به حاملان صدای رنج و نیاز برای صلح بدل کرده است. این تجربهزیسته، اگر وارد میز مذاکره شود، میتواند مسیرهای تازهای از عدالت ترمیمی، بازسازی اجتماعی و اعتمادسازی میان طرفهای درگیر را هموار سازد.
شواهد آماری از نقش زنان در دوام صلح
طبق مطالعات UN Women، مشارکت زنان در مذاکرات صلح احتمال ماندگاری توافق را تا ۳۵ درصد افزایش میدهد. حضور زنان، نه فقط به نمایندگی از «جنسیت»، بلکه بهعنوان رهبران اجتماعی، فعالان حقوق بشر، و کارشناسان بازسازی پساجنگ، باعث شکلگیری صلحی ریشهدارتر و مردمیتر شده است.
زنان در جنگ امروز: حضور در نیروهای مسلح و نقش امنیتی
گذار از کلیشهها
با وجود کلیشههای رایج، زنان در دهه اخیر در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ایران، افغانستان، سوریه، اوکراین، کلمبیا و اتیوپی، در نقشهای نظامی و اطلاعاتی فعال بودهاند. نمونه مشخص آن، حضور گسترده زنان کرد در یگانهای مدافع خلق (YPG و YPJ) در شمال سوریه است. آنها نهتنها در جبهه جنگ بلکه در ساختارهای خودگردان پساجنگ نیز مشارکت مؤثری داشتهاند.
در ایران نیز حضور زنان در سازمانهای امدادی و پدافند غیرعامل، بهویژه در بحرانهایی مانند سیل خوزستان یا زلزله کرمانشاه، نقش تعیینکنندهای داشته است.
زنان نظامی؛ بازیگرانی نو در معادلات امنیتی
در ارتش کشورهای توسعهیافته، مانند نروژ، کانادا و استرالیا، زنان به نقشهایی فراتر از امدادگری یا پزشکی دست یافتهاند و بهعنوان فرمانده عملیات، خلبان جنگی یا تحلیلگر استراتژیک در حال فعالیت هستند. این تحول، چشمانداز کلی نقش زنان در مذاکرات صلح را تغییر داده و زمینه را برای مطالبه مشارکت برابر در روندهای صلح نیز فراهم کرده است.
گفتوگو درباره زنان و صلح: مسیرهای تئوریک و عملی

از قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت تا سیاستگذاری داخلی
قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل، تصویبشده در سال ۲۰۰۰، سندی تاریخی در به رسمیت شناختن نقش زنان در صلح و امنیت است. این سند، کشورها را ملزم به افزایش مشارکت زنان در پیشگیری، مدیریت و حلوفصل درگیریها کرده است. با این حال، اجرای عملی این سیاستها هنوز با موانع متعددی روبروست؛ از مقاومتهای فرهنگی گرفته تا ساختارهای مردسالار در نهادهای امنیتی و دیپلماتیک.
الگوهای موفق بومی و بینالمللی
• لیبریا: حضور خانم لیما گبوی در سازماندهی اعتراضات زنان علیه جنگ داخلی و مشارکت مستقیم او در مذاکرات صلح، بهعنوان نمونهای درخشان از تأثیر زنان در بازسازی سیاسی شناخته میشود.
• افغانستان: هرچند در روند گفتوگوهای صلح میان طالبان و دولت، سهم زنان بسیار اندک بود، اما زنان فعال جامعه مدنی افغانستان نشان دادند که بدون آنها، صلح پایدار امکانپذیر نیست. در سال ۲۰۱۹، نمایندگی زنان در لویه جرگه مشورتی به بیش از ۲۰ درصد رسید، نشانهای از رشد این حضور در عرصههای تصمیمسازی.
دلایل کمنمایی زنان در میز مذاکره
ساختارهای رسمی مردسالار
فرآیندهای رسمی صلح اغلب تحت تسلط نظامیان، رهبران سیاسی و بازیگران مسلح مرد هستند. بسیاری از این نهادها، حتی در ظاهر نیز حضور زنان را نمادین میدانند. زنان عموماً بهعنوان ناظر، مشاور یا نماینده تشریفاتی دعوت میشوند و نه بهعنوان تصمیمگیرنده اصلی.
تبعیض مضاعف در شرایط بحران
در بسیاری از جوامع، بهویژه در مناطق جنگزده، زنان درگیر تبعیضهای چندلایه هستند: جنسیت، قومیت، طبقه اجتماعی، و حتی موقعیت جغرافیایی. در چنین وضعیتی، ورود به عرصههای رسمی قدرت نیازمند گذار از موانعی پیچیده و گاه خطرناک است.
نبود آموزش و سرمایهگذاری
یکی دیگر از دلایل کلیدی، فقدان زیرساختهای آموزشی و حمایتهای نهادی برای توانمندسازی زنان در حوزه دیپلماسی، حلوفصل منازعات، و سیاستگذاری صلح است. این خلأ به کاهش اعتماد به نفس فردی و جمعی زنان در پیگیری نقش فعال میانجامد.
آیندهای متفاوت: چطور مشارکت زنان در صلح را افزایش دهیم؟

بازتعریف سیاست و امنیت با نگاه زنانه
ضروری است تا سیاستگذاران امنیتی، نهادهای بینالمللی و جامعه مدنی، امنیت را نه صرفاً در قالب کنترل نظامی، بلکه در بستر عدالت اجتماعی، بازسازی جامعه و ترمیم روابط اجتماعی بازتعریف کنند. نگاه زنانه به امنیت، با تأکید بر رفاه، آموزش، مراقبت و بازسازی، میتواند به پایداری صلح کمک کند.
راهکارهای پیشنهادی:
1. ایجاد سهمیههای مشخص برای حضور زنان در مذاکرات رسمی
مانند مدل کشورهایی نظیر سوئد، رواندا و نپال که بهصورت قانونی حضور زنان را در فرآیندهای صلح تضمین کردهاند.
2. توانمندسازی زنان در حوزههای دیپلماسی، حقوق و امنیت
از طریق ایجاد دورههای آموزشی تخصصی، بورسیههای مطالعات صلح و کارگاههای حل تعارض.
3. تقویت نهادهای مردمی و شبکهسازی میان زنان فعال
تجربه کشورهای آفریقایی نشان داده که شبکهسازی میان گروههای زنان، قدرت چانهزنی آنها را بهشدت افزایش داده است.
4. بازنمایی رسانهای زنان در فرآیندهای صلح
رسانهها نقش کلیدی در به تصویر کشیدن زنان بهعنوان کنشگر، نه قربانی صرف، دارند. استفاده از مستند، پادکست و روایتگری میتواند به تغییر ذهنیت عمومی کمک کند.
نتیجهگیری
نقش زنان در مذاکرات صلح، دیگر صرفاً پنهان یا جانبی نیست. آنها در میدانهای نبرد، در تلاشهای امدادی، در مقاومت مدنی، و در بازیابی اجتماعی پس از جنگ، حضوری فعال و مؤثر دارند. اما همچنان در میزهای رسمی مذاکره، غایباند یا کمرنگ.
برای رسیدن به صلحی پایدار، عادلانه و واقعی، باید این غیبت جبران شود. حضور زنان نه از سر «دلسوزی» بلکه بر اساس کارآمدی، حق و تجربه باید تضمین شود.
به نظر شما، آینده مشارکت زنان در فرآیندهای صلح به کدام سو میرود؟
چه راههایی را برای افزایش سهم زنان در این حوزه پیشنهاد میکنید؟
آیا تجربه بومی یا منطقهای خاصی را میشناسید که در آن زنان نقش مؤثری در صلح داشته باشند؟
منابع: Modern Diplomacy، UN Women، Council on Foreign Relations