لباس فرم فقط مخصوص مدرسه یا محیط‌های رسمی نیست. در دنیای امروز، بسیاری از افراد خلاق و حرفه‌ای، با انتخاب آگاهانه‌ی یک سبک ثابت در پوشش روزمره، برای خودشان با یک لباس فرم خاص امضای شخصی می‌سازند. این مقاله، روایت‌هایی از کسانی‌ است که لباس فرم‌شان، نه‌تنها برای راحتی، بلکه راهی برای ابراز شخصیت، ذهنیت و نگاه‌شان به زندگی شده است.

آدم‌هایی که لباس فرم خاص خودشان را دارند، معمولاً ذهن منظم، حس خلاقیت و انتخاب‌های شفاف‌تری دارند. از انیشتین و استیو جابز گرفته تا کارل لاگرفلد و هیلاری کلینتون، همه‌ی آن‌ها لباس را به ابزاری برای تعریف هویت شخصی‌شان تبدیل کرده بودند.

لباس فرم، فراتر از سادگی در تصمیم‌گیری روزانه، می‌تواند پیوندی با سنت، باور، یا حتی نوعی مراقبه‌ی درونی باشد. برای بعضی‌ها لباس فرم خاص مثل زره عمل می‌کند؛ نوعی پوشش که در عین محافظت، زبان صریح شخصیت‌شان است.

لباس فرم خاص پیتر مارینو: معمار در زره‌ی چرم

پیتر مارینو، معمار سرشناس، سال‌هاست که ظاهرش بین موتورسوارها، سبک گوتیک، و قدرت‌نمایی طراحی، در نوسان است. از اوایل دهه ۲۰۰۰ به بعد، لباس‌های برند آرمانی را کنار گذاشت و تمام‌قد مشکی پوش شد؛ با چرم‌هایی که حالا بخشی از هویت بصری او شده‌اند. خودش می‌گوید: «این لباس‌ها مثل طعمه عمل می‌کنن؛ زرهی بیرونی برای دنیای درونی رنگی و پر از خیال من.» ظاهر جسورانه‌اش در عین حال کاملاً با واقعیت تطبیق دارد؛ چون واقعاً با موتور رفت‌وآمد می‌کند. لباس‌های چرم نازک برای تابستان و نمونه‌های ضخیم برای زمستان، سفرهای کاری‌اش را ساده‌تر کرده‌اند: «یک ظاهر برای همه‌جا.»

الیزابت سوییت‌هارت: بانوی سبز

لباس فرم خاص الیزابت سوییت هارت

در محله‌ای از بروکلین، زنی زندگی می‌کند که از سر تا پا سبز می‌پوشد و این سبزی تبدیل به لباس فرم خاص او شده است. الیزابت سوییت‌هارت، که حالا به «بانوی سبز» معروف است، از کودکی عاشق این رنگ بوده، اما مدت‌ها جرئت نکرده بود آن را وارد استایلش کند. کم‌کم سبز وارد زندگی‌اش شد، تا جایی که حالا خودش لباس‌ها را رنگ و طرح می‌زند و حتی موهایش را با مسواک سبز می‌کند. بچه‌ها در خیابان با لبخند نگاهش می‌کنند و خودش می‌گوید: «ادامه دادم، چون دیدم مردم خوشحال می‌شن. برای چی باید متوقفش کنم؟»

لباس فرم خاص کارلین سرف دو دودزل: بی‌نیاز از تقویم مد

لباس فرم خاص کارلین سرف

استایلیست افسانه‌ای، کارلین سرف، سال‌هاست که لباس‌های لوکس و معمولی را با هم ترکیب می‌کند و به هیچ تقویم فصلی یا مُد لحظه‌ای پایبند نیست. خودش می‌گوید: «لباسی رو دور نمی‌اندازم، چون همه‌شون رو دوست دارم. هر کدوم یه حس خاص دارن.» او ممکن است امروز شنل بپوشد و فردا جین یونیکلو. چیزی که در همه‌شان ثابت می‌ماند، هویت اوست.

رشید جانسون: آرامش در تکرار

لباس فرم خاص رشید جانسون

رشید، هنرمندی‌ست که بعد از ترک الکل، تصمیم گرفت سادگی را وارد همه‌ی جنبه‌های زندگی‌اش کند. حالا سال‌هاست که هر روز با یک تی‌شرت مشکی، شلوار مشکی و چند اکسسوری ساده ظاهر می‌شود و این به لباس فرم خاص او تبدیل شده است. به قول خودش: «کمتر تصمیم می‌گیرم، بیشتر تمرکز دارم.» این لباس تکراری، برایش تبدیل به فضایی امن و بی‌تنش شده است.

لباس فرم خاص تارین سایمون: نسل‌به‌نسل دوختن

لباس فرم خاص تارین سایمون

تارین، هنرمند و عکاس، خودش لباس‌هایش را می‌دوزد: ترکیبی از بلوز ابریشمی و دامن A-line با بندهای بلند و این به لباس فرم خاص او تبدیل شده است. پارچه‌ها را از سفرهایش به هنگ‌کنگ می‌آورد. این مهارت از مادربزرگش به مادر، و از مادر به او رسیده. می‌گوید: «وقتی لباس ثابتت مشخص باشه، دیگه لازم نیست انرژی‌تو برای تصمیم‌های کوچیک خرج کنی.»

تون گودمن: سفیدی که معنا دارد

تون گودمن، ویراستار مجلات مد، حالا با شلوار سفید و تاپ‌های تیره شناخته می‌شود. قبلاً لباس‌های تیره و دامن مدادی می‌پوشید. او در دوران هیپی بودنش شلوار جین آبی می‌پوشید، اما می‌گوید: «شلوار جین سفید کاملاً ظاهر متفاوتی داشت. اصلاً شبیه جین معمولی نبود؛ حس دیگه‌ای می‌داد.» او معمولاً این شلوارها را با کفش کالج، بوت تخت یا کفش پاشنه‌کوتاه (kitten heel) می‌پوشد، بسته به اینکه چقدر می‌خواهد رسمی به نظر برسد. همچنین همه چیز را با یک بلوز تیره ست می‌کند، عادتی که از زمانی شکل گرفت که در حال درمان سرطان سینه بود. اما شلوار سفید، بازگشت به صراحت، تعادل و حضور دوباره در لباس فرم خاص او بود. حتی فضای خانه‌اش هم هم‌رنگ یونیفورمش شده است.

بِوی اسمیت: رنگ، جسارت، حضور

بِوی، مجری و نویسنده، استایلش را آینه‌ای از هارلم می‌داند؛ جایی پر از رنگ، زندگی و آزادی بیان. لباس‌هایش همیشه جسورانه و پر از انرژی‌اند. او درباره‌ی لباس فرم خاص خود می‌گوید: «برای من یونیفرم یعنی همیشه حاضر بودن. یعنی بگی من این‌جام و این منم.»

جِین وِنِر: لباس فرم خاص او بی‌نیاز از توضیح است

جین وِنِر، سال‌هاست با تی‌شرت راه‌راه آبی و سفید و یک شلوار جین ساده زندگی می‌کند. درباره‌اش حرف زیادی نمی‌زند؛ فقط می‌گوید: «نمی‌خوام بهش فکر کنم، چه برسه به اینکه بخوام درباره‌ی لباسم توضیح بدم.» شاید همین سکوت، خودش یک نوع صداست.

فِرَن لبوویتس: یک لباس فرم خاص برای بیست سال

نویسنده و کمدین سرشناس، فرن لبوویتس، خودش را «آدم لباس فرم» نمی‌داند. هنگامی که از او درباره‌ی لباس فرم خاص خودش سؤال می‌کنیم، با لحنی صریح پاسخ می‌دهد: «این‌ها فقط لباس‌های منن. به‌خاطر اینترنت، عکس‌هایی از من وجود داره که مربوط به زمانیه که ۲۰ ساله بودم. مردم به من می‌گن تو هنوز همون لباس‌ها رو می‌پوشی. اما اگه از من بپرسید، این نگاه بسیار سطحیه.»

به گفته‌ی او، سبک لباس پوشیدن‌اش با اینکه به لباس فرم خاص او تبدیل شده اما در گذر زمان تغییر زیادی نکرده، فقط کیفیت لباس‌هایش افزایش یافته است. در ۲۰ سال گذشته، کت‌ و شلوارهای خود را به خیاط معروف خیابان ساویل‌رو، «اندرسن و شپرد» سفارش می‌دهد. لبوویتس می‌گوید: «از همون ابتدا می‌خواستم برام لباس بدوزن، اما قبول نمی‌کردن، چون تا اون زمان برای هیچ زنی لباس ندوخته بودن.» البته پس از میانجی‌گری تعدادی از مشتریان مرد آن خیاطی، در نهایت با درخواست او موافقت شد.

علاوه‌بر این کت‌وشلوارها، در لباس فرم خاص خود چند کت دیگر نیز دارد که طراح فقید، جفری بین، در ابتدا برای خودش دوخته بود، اما پس از آن‌که برایش تنگ شدند، آن‌ها را به لبوویتس بخشید. پیراهن‌های او از برند «هیلدیچ اند کی» هستند و معمولاً شلوار جین‌هایش از مدل ۵۰۱ شرکت لیوایز است—اگرچه همیشه از همین مدل استفاده نمی‌کند.

بوت‌های او نیز به‌صورت اختصاصی برایش ساخته شده‌اند. به گفته‌ی خودش، «مگر این‌که کسی از اون‌ها کپی کرده باشه، که ممکنه این کار رو کرده باشن، اما تا به حال بوت کابویی با نوک وینگ‌تیپ شبیه اونی که من دارم، ندیدم.»

اکسسوری‌های لبوویتس

در میان اکسسوری‌های لبوویتس، می‌توان به عینک‌هایی با قاب لاک‌پشتی اشاره کرد که آن‌ها را از طریق کاتالوگ فروشگاه مردانه‌ای به نام «بن سیلور» در چارلستون کارولینای جنوبی سفارش داده است. همچنین ساعت رولکس مدل اویستر، متعلق به سال ۱۹۲۹ که آن را در دهه‌ی ۱۹۸۰ در ایتالیا خریده است—در حالی‌ که توان مالی خرید آن را نداشته، اما نرخ تبدیل لیرا به دلار را اشتباه محاسبه کرده بود.

دکمه‌ سردست‌های او نیز ویژگی‌های خاص خود را دارند؛ بسیاری از آن‌ها را دوستانش به او هدیه داده‌اند. از جمله محبوب‌ترین آن‌ها، یک جفت دکمه به شکل مورچه است که هنرمند و طراح، انریکو مارونه چینزانو، پس از آن‌که متوجه نگاه او به مچ دستش در حین صرف شام شد، همان‌جا از دستش باز کرد و به او داد. جفت دیگری هم هست که از تاس ساخته شده است. لبوویتس با شوخی می‌گوید: «همیشه فکر می‌کنم برام خوش‌شانسی میارن، ولی تا حالا این‌طور نبوده!»

پایان کلام

لباس فرم در دنیای امروز، نه نشانه‌ی یکنواختی و محدودیت، بلکه انتخابی برای تمرکز، هویت، و آزادی درونی‌ است. آزادی از شلوغی، از انتخاب‌های بی‌پایان، و حتی از نمایش‌های بی‌دلیل. گاهی تکرار، عمیق‌ترین بیان ماست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *